خداجونم ممنونم از اینکه بازم صدامو شنیدی...
سلام مهربون مامانی.... امروز احساس عجیبی دارم اصلا خودمم نمی دونم چمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اما به این فکر میکنم که خدا دعاهامو میشنوه و بی جوابم نمیذاره دلم برا خاله فاطی که تو آلمان زندگی میکنه تنگه تنگه...از خدا همش میخواستم که هر چه زودتر اقامتشو بدن و بیاد پیشم وای که خیلی دوسش دارم از بچگی تا امروز ذره ای از دوست داشتنم کم نشده...بالاخره اقامتشو دادن و وقتی این خبر رو شنیدم خیلی خوشحال شدم کاش زودتر بیاد ایران کلی بوسش کنم و بگم بیا بغلمممممممممم خدایااااااااااااااااااااااااااااااااا شکرت ...
نویسنده :
مهناز
20:52